معنی تن پوش حمام
حل جدول
لنگ
تن پوش
جامه، لباس، کسوت، ثوب
تن پوش ساحل
ماسه
تن پوش زمستانی
پالتو
تن پوش حمامی
لنگ
تن پوش زنانه
یل
تن پوش طیور
پر
تن پوش ماهی
فلس
لغت نامه دهخدا
تن پوش. [تَم ْ] (نف مرکب، اِ مرکب) که تن را پوشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تنجامه. لباس. پوشاک. || خلعتی که شاهان دادندی از جامه هایی که خود آن را از پیش پوشیدندی. خلعتی که پادشاهان از جامه های پوشیده ٔ خود عطا کردندی و این گرامی تر از دیگر خلاع بود: یک ثوب سرداری ترمه ٔ تن پوش مبارک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
فرهنگ عمید
آنچه تن را بپوشاند، جامه، لباس،
گویش مازندرانی
جامه – پیراهن
فرهنگ فارسی هوشیار
لباس، پوشاک
فرهنگ معین
(تَ) (اِمر.) لباس و جامه.
عربی به فارسی
شستشو , استحمام , شستشوکردن , ابتنی کردن , حمام گرفتن , گرمابه , حمام فرنگی , وان , حمام , وان حمام , جای شستشوی بدن درحمام
فارسی به عربی
حمام، مرحاض
معادل ابجد
847